
روزنامه جوان نوشت: سراغ نقد محتوایی «اکسیدان» نمیروم چون حرف زدن دربارهاش خستهکننده است؛ یک سری تیکههای رّک بیادبانه است. جوری فیلمساز این کلمات را داد میزند که انگار بیخ گلویش چسبیده یا تازه از تختخواب بلند شده! چه ذوقی دارد و انگار که دنیای فیلمسازی را به او دادهاند. خودش را زیادی جسور فرض میکند. نه به خدا اینجور ساختنها را همه بلدند و اتفاقاً خنده هم ندارد.
نباید فیلم را نقد محتوایی کرد چون محتوای خاصی ندارد و پوچ از روایتگری است، یعنی قصه پر تب و تابی نمیبینیم؛ نه که داستان ندارد، اتفاقاً دارد ولی انگار همهچیز سازنده آن، شده یک تعداد شوخی کردنها؛ شوخیهایی که نمیشود جدیاش گرفت.
فیلمساز هرجا کم آورده آویزانِ چه میدانم دوتا تیکه و تصویر به اصطلاح جنسی میشود که جاخالیها را مثلاً پر کند. چه ابتکاری؛ دستمریزاد! «از فیلمبرداری غلیظ روی سینه بازیگر زن بگیر تا لَب و لُپ و…» تازه با کلام و نریشن، حتی توضیح اضافه روی تصاویر نیز میدهد. تو خود دیگر حدیث مفصل بخوان. این هم طنز ماست لابد. کاری به اینها نیز نداریم، اینها را باید مردم ببینند و قضاوت کنند که میکنند، نه منِ منتقد.
فقط مینویسم توی سینمای ما اینجور آثار بدعت است. لااقل گروه سنیتان را مشخص میکردید که بچهای از خودش سؤال نکند چرا دوتا بازیگر مرد اصلیات توی فلان سکانس همجنسبازی این همه هم را… ولش کن چون نمیدانم واقعا چه کلمهای به جای سهنقطه بگذارم. فیلم اما از جایی که وارد کلیسا میشود و دربست همانجا اتراق میکند، رسماً آب میرود و ملیجکبازی میشود. یک مشت ادا و بازی با کلمات. چقدر این امیر جعفری حرف میزند. مجبوری به همان سراسر کلمات بیمزه او زل بزنی که دائم نیز فوران میکند و البته تکیهکلام و ژستهای تکراری جواد عزتی. این همه تیکهپرانی و دوربینبازی با تن مرد و زن عجیب نیست؟ عجیب است واقعاً! «اکسیدان» با اسم الکیاش چیزی جز این صحنهها نیست.به هرحال بخواهی نخواهی، زننده است. نان همین رکگویی و دست به تیغ بردن در خط قرمزها را میخورد.